چیه این عصرای پاییز ؟ بعدِ کلی از این سوی دانشگاه به آن سوی دانشگاه دویدن و خود را مشغول کارهای جانبی کردن برای راحت تر گذراندن روز ، اینقدر خسته بودم که اومدم خوابگاه مستقیم رفتم که بخوابم . الان که بیدار شدم چنان غم دنیا ریخته توی دلم و چنان حس سرماخوردگی دارم و چنان مشکلات زندگی جانم را میخورند که دیگه آره و فلان .
نخوابید عصرای پاییز نخوابید . اه
مردادیه!...برچسب : نویسنده : masalan-inke بازدید : 185